انتقادهای اندیشههای پراگماتیستی
منتقدان محافظه کار پراگماتیسم را به خاطر رویکرد وابسته و موقعیتی به مسائل زندگی مورد حمله قرار داده اند.
همان مشکل منطقی و تفسیری در خصوص نگاه دیویی به جایگاه رشد شناختی نیز وجود دارد. برخی مربیان از این جهت که جنبه عقلانی و شناختی تعلیم و تربیت مهم نیست، به او علاقه مند شده اند. واقعیت آن است که دیویی هوشمندی و تفکر را در موقعیت محوری فلسفه خود قرار داد. او می پنداشت که شناخت، در فعالیتی جدی که با مشکلات سرو کار داشته به حل آنها می رسد، تحقق می یابد. او کتابها و نیاز به مشق دوره ای را نادیده نمی گرفت، بلکه آنها را صرفا به عنوان قلب و روح تعلیم و تربیت انکار می کرد. به نظر دیویی هر فعالیت انسان استعداد رشد شناختی، عاطفی، زیبایی شناختی و اخلاقی را دارد.
به علاوه، بین آنچه دیویی اصرار می کرد و آنچه اغلب به اسم او و دیگر فلاسفه مطرح شده، شکاف عمیقی وجود دارد. یک نمونه بارز، نهضت «تنظیم زندگی» است. استدلال برخی منتقدان آن است که پراگماتیستها و خصوصأ دیویی، اخلاق تنظیم امیال و رغبتهای شخصی با شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود را ترویج کرده اند. آنان می گویند چنین دیدگاهی مروج اقتصاد انحصارگرا، حفظ وضع موجود در طبقات جامعه و تأثیر ملال انگیز آن بر عموم مردم است. در واقع، نهضتی تحت عنوان نهضت «تنظیم زندگی» وجود داشته، اما شاهدی وجود ندارد که دیویی یا هیچ یک از پراگماتیستهای مهم هیچ گاه از آن حمایت کرده باشند. دیویی کلمه تنظیم را به کار می برد، اما آن را بدین مفهوم می دانست که مردم شرایط عینی را مانند هر یک از دیگر شرایط حیات با خودشان هماهنگ سازند. او خاطرنشان می ساخت که مردم به منظور آن که جامعه را از نو بسازند و به آن جهت بدهند، نخست باید با شرایط زیستی تعامل داشته باشند. از این جهت، آنان همچون موجودات دیگر باید با محیط پیرامون سازگار شوند، اما لازم است این سازگاری را به منظور تغییر شرایط عینی و نه صرفا برای انطباق با آنچه اکنون موجود است، انجام دهند.
منتقدان محافظه کار پراگماتیسم را به خاطر رویکرد وابسته و موقعیتی به مسائل زندگی مورد حمله قرار داده اند. به نظر آنان، پراگماتیسم ارزشهای سنتی مذهب، اخلاق و جامعه را نفی کرده، به سوی ارزشهایی که بی ثبات، تغییرپذیر، و غیر دایمی است، گرایش دارد. هر چند رگه هایی از حقانیت در این اتهامات وجود دارد، اما دیویی معتقد نیست که باید اندیشهها و ارزشهای سنتی دور از دسترس نفی شود، بلکه عقیده دارد که این امور را باید به عنوان جوابهای ممکن به هر فعالیت حل مشکل در نظر گرفت. با این همه، به نظر او کسی نمی تواند تنها به ارزشهای از پیش آماده شده تکیه کند، بلکه باید دائما به جستجوی اندیشهها و ارزشهای جدید در همه حوزه های فعالیت انسانی بپردازد. این مشکل به طور خاص در رویکرد پراگماتیسم به تعلیم و تربیت ظاهر می شود که در آن پراگماتیستها از این اندیشه که مدارس باید حامی رویکرد «تجربی» همیشگی به یادگیری باشد، پشتیبانی کردند. این بدان معنا نیست که رویکردهای عملی هر چقدر هم که در اصل کهن باشد باید کنار زده شود، بلکه اندیشهها و رویکردهای جدید باید دائما جستجو شده، آزموده شده، هرجا که امکان پذیر بود، به اجرا گذاشته شود.
عواملی چند، قسمت عمده ای از مشکل پدید آمده در تفکر پراگماتیک پیرامون تعلیم و تربیت را توضیح می دهد: شیوه نگارش برخی پراگماتیستها، مانند دیویی که به سوء برداشت منجر می شود؛ گستره و فقدان صراحت تحلیلی در فلسفه پراگماتیک؛ علاقه پراگماتیک به تمرکز بر مشکلات خاص و اشتیاق پیروان به کلی باقی بیش از حد اندیشههای نشأت گرفته و ساده کردن افراطی پیشنهادهای اساسی؛ و فقدان فاحش توجه فعال به خود فلسفه دیویی به عنوان مخالف برداشتهای مربوط آن. فلسفه دیویی به ویژه در خصوص معنی آن برای تعلیم و تربیت نقدی تمام عیار و نظام دار ندارد، چون بیشتر انتقادها که تنها به صورت تدریجی وارد شده، به جای تحلیل انتقادی، حملاتی مجادله انگیز بر پا کرده یا به منظور حمایت از فلسفه ای دیگر، حملاتی تعصب آمیز را ترتیب داده است. با این همه، فلسفه پراگماتیک به دلیل مسائل زیادش، یکی از هدایای جاودانه به تعلیم و تربیت آمریکا بوده است.
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص250-248، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}